جهان اطلاعات
جدیدترین مطالب علمی، فناوری وکاربردی جهان
ساختن تلفن هوشمند کار آسانی نیست. ساختن پرچمدارهای هوشمند که دیگر اصلاً
آسان نیست. آخرین کمپانی بزرگی که آرزوهای رنگارنگی برای کسب سهم بیشتر در
این بازار دارد، یعنی سونی، خود
معترف است
که نتوانسته رقیبی درخور برای آیفون و گلکسی، دو برند پیشتاز از دو کمپانی پیشتاز در این عرصه، ارائه کند.
شرکتهایی که خواهان سهم در این بازار هستند، بهتر است یک استراتژی داشته
باشند؛ آن هم یک خوبش را. این بدیهی است؟ بله، ولی بیایید نگاهی به چشم
انداز تلفنهای هوشمند بیندازیم؛ چیزی که دیده میشود تعداد زیادی شرکت است
که تقلا میکنند خودشان را به پیشتازان بازار برسانند ولی ماحصل تلاششان
یک مشت محصول در هم و برهم و نا-گیرا است.
اگر یک کمپانی در صدد ساخت "پرچمدار" است، نباید به دنبال این باشد که فقط
و فقط ویژگیهای مُد روز و مورد نظر ملت و بهترین قطعات را در یک قاب
زیبا کنار هم تلنبار کند. ماجرا چیز دیگری است؛ کمپانی باید بکوشد تا در
پیش بینی "آینده" از رقبایش سبقت بگیرد. یعنی پیش بینی تقاضای آتی مشتریان و
مدل استفاده آنها از دستگاهها در آینده. این راه درست بر آورده کردن نیاز
مشتریان است. یک مثال غلط از آینده نگری HTC میزنیم؛ مدل Evo 3D که
ایدهای وحشتناک بود و مورد استقبال قرار نگرفت.
از iOS چیزی نمیگوییم چرا که سیستم عامل انحصاری دستگاههای موبایل اپل
است و از دسترس سایر کمپانیها به دور. ولی یکی از مهمترین مشکلات شرکای
سخت افزاری گوگل در بازار تلفن هوشمند، نسخههای قدیمی اندروید است که روی
تلفنهای نه چندان قدیمی ته نشین شده. شاید این مورد برای کاربران تلفنهای
ارزان و نیمه ارزان زیاد آزار دهنده نباشد ولی برای یک پرچمدار اندرویدی
افت دارد که تا مدتها دست کاربرش از آخرین نسخه اندروید به دور باشد.
حتی اگر کمپانیها بهترین تلفن را با جدیدترین و بهترین سخت افزار و نرم
افزار تولید کنند، باز هم بدون تبلیغات هدفمند و پشتیبانی بخش بازاریابی
نمیتوان انتظار موفقیت آن را داشت. نمونهاش یکی از محصولات HTC است یعنی
One X که نتوانسته آن موفقیتی را که از یک پرچم دار انتظار میرود رقم
بزند. در مقابل، گلکسی S 3 در بین اندرویدی ها یک سر و گردن بالاتر ایستاده
زیرا سامسونگ از ابتدا با قدرت، هیاهو و اعتماد به نفس بالا کمپین
بازاریابی آن را پیش برد.
یک در میلیون هم نخواهند گفت که در صف بالا مردم منتظر خرید یک محصول از
سونی یا HTC هستند. در حقیقت صف خرید مربوط به آیفون است، اگر کسی بخواهد
یک تلفن سونی بخرد به خاطر تقاضای اندک، احتمالاً مستقیم به داخل شعبه
اوپراتور میرود.
نارنجی دیشب در
این مطلب
مشخصات رسمی نکسوس 4 را به نقل از گوگل برای شما معرفی کرد. تلفنی با
اندروید خالص 4.2، نمایشگر بسیار با کیفیت، و نیز پردازنده، گرافیک و رم
قدرتمند. همه اینها با قیمت 299 دلار برای مدل 8 گیگابایتی و 349 دلار برای
مدل 16 گیگابایتی. قیمتی بسیار به صرفه برای یک تلفن که مزیت اصلی آن
دریافت آپدیت مستقیم از گوگل است.
یک حقیقت آشکار وجود دارد: رزولوشن لپ تاپ های امروزی نسبت به آنچه روی
تبلتها میبینیم، افتضاح است. چند روز پیش گوگل اولین تبلت 10 اینچی برند
نکسوس را معرفی کرد که نمایشگر آن دارای دقت 2560 در 1600 و تراکم 300
پیکسل بر اینچ است و پیش از آن هم اپل آیپد رتینا را با رزولوشن 2048 در
1536 و تراکم 264 پیکسل در اینچ عرضه کرده بود. ولی انگار این پیشرفت های
چشمگیر فقط به ابزارهای موبایل و پست پیسی ها محدود شده.
این مشکل قدیمی (رزولوشن کم لپتاپها) اخیراً داد آقای «لینوس توروالدز»
مؤسس لینوکس را هم در آورده. او در حساب گوگل پلاس خودش نوشته:
برای لپ تاپ ها مایه رسوایی است که به زودی تلفنهای هوشمند هم از آنها
رزولوشن بهتری پیدا میکنند. در حال حاضر 1366 در 768 فراگیرترین رزولوشن
کامپیوترهای شخصی است:
یک عادت رایج بین اکثر مردم وجود دارد که اگر متوجه بشوند عکسی با دوربین
تلفن گرفته شده، آن را نادیده میگیرند. خیلیها هم مدام دیگران را نصیحت
میکنند که «به جای دور ریختن پولت با خرید یک تلفن گران، یک ارزانش را بخر
و در کنارش هم یک دوربین "واقعی" بگیر.» ولی میدانیم که این دوربینهای
"واقعی" اکثراً در گوشهای از خانه افتاده و دارند خاک میخورند.
بسیاری از دوربینهای تلفنهای هوشمند وقتی آنها را در نزدیکی سوژه نگه
دارید فوقالعاده درخشان عمل میکنند. سنسور کوچک عمق میدان نسبتاً عریضی
را در اختیار شما قرار میدهد بنابراین میتوانید تمام اشیا را در فوکوس
داشته باشید، حال آنکه در وضعیت مشابه دوربینهایی با سنسور بزرگتر و
لنزهای بلندتر مشکل خواهند داشت.
خیلی از دوربینهای تلفنهای هوشمند امکان زوم دیجیتال را در اختیار شما
قرار میدهند ولی تقریباً همیشه بهترین تصمیم این است که وانمود کنید اصلاً
چنین چیزی وجود ندارد. حتی در مشاهده زنده قبل از ثبت عکس هم میتوان دید
که با شروع زوم دیجیتال چقدر کیفیت تصویر افت میکند. علت این افت را باید
در عملکرد دوربین دانست زیرا با انجام زوم دیجیتال، دوربین فقط از روی
قرائن و شواهد حدس میزند که تصویر واقعی چه شکلی دارد و به همین خاطر
نتیجه از واقعیت بیرونی فاصله میگیرد.
اگر میخواهید عکسهایتان منحصر به فرد باشند، آخرین کاری که باید بکنید
این است که از فیلترهای تصویری که میلیونها نفر دیگر هم عینشان را
استفاده میکنند، کمک بگیرید. نگارنده فردی آنتی-اینستاگرام نیست و قابلیت
به اشتراک گذاری آنلاین تصاویر را بسیار جذاب میداند ولی فیلترهای پیش فرض
اینستاگرام دیگر به پایان خط رسیده و تکراری هستند.
عمق میدان همیشه یکی از بزرگترین چالشها برای دوربین تلفنهای هوشمند باقی
خواهد ماند. لنزهایی با زاویه دید عریض و سنسورهایی با اندازه کوچک، ثبت
پس زمینه تار را بسیار مشکل میکنند و تقریباً همیشه با استفاده از
افکتهای ساختگی، اوضاع بدتر میشود.
این مورد بیشتر به کار دارندگان آیفون میآید تا کاربران اندروید، ولی در
هر صورت هدف داشتن کنترل بیشتر است. چند انتخاب استاندارد در این زمینه
وجود دارد. Camera Awesome به شما امکان عکسبرداری پیوسته و نیز جداسازی
قفل نورگیری از قفل فوکوس خودکار را میدهد و در ضمن مجانی است. اپلیکیشن
Camera+ هم تنظیمات مشابهی دارد.
مشکل فلاش خیلی از دوربینهای موبایل این است که در اصل -گفتنش سخت است ولی
در اصل- آنها اصلاً فلاش نیستند. آنها یک یا دو چراغ LED خوشگل هستند که
چندان برای وظیفهای که به عهده شان گذاشته شده مناسب نیستند. روشنایی آنها
به کنار، اما وقتی کار میکنند باعث خراب شدن گرمی رنگها شده و یکی از
اصلیترین وظایف فلاش را ایفا نمیکنند: ثابت ثبت کردن حرکتها در قابل
عکس. دوره نوردهی آنها آنقدر زیاد است که دست آخر به شما عکسی تار و بد-نور
میدهند. لازم به یادآوری نیست که آنها چقدر نزدیک لنز هستند که این خود
باعث میشود چشمهای افراد حاضر در عکس، مثل چشم شیاطین شود!
جیبهای شما جاهای تمیزی نیستند و انواع چرکها عاشق بغل کردن لنز دوربین
موبایل شما هستند. در نتیجه کیفیت خیلی از عکسها به این دلیل کاهش
مییابد. البته برای عکسهای تاریک این مسئلهٔ مهمی نیست ولی برای عکسهای
روشن، چرا!
میل به اضافه کردن شرارههای رنگی لنز به عکس یکی از آن چیزهایی است که
الآن بیشتر دیده میشود. بله این یک ایراد است ولی در خیلی مواقع میتواند
جذابیت هم به شمار رود، ولی به شرطی که به طور طبیعی و ملایم ایجاد شود.
این پیشنهاد، که در آخر برای شما نوشته شده یکی از مهمترین و مؤثرترین
موارد است. قواعد گرفتن عکسهای خوب در مورد عکاسی با موبایل هم صدق
میکنند، اینکه میشود با یک دوربین تلفن هم زد نباید باعث شود که هر آنچه
در مورد کمپوزیسیون و نور پردازی میدانید را نادیده بگیرید.
بسیاری از کاربران میخواهند بدانند که تفاوت میان بلوتوث 3.1 و 4 در چیست.
این دو استاندارد متفاوت ویژگیهای خاص خود و میزان مصرف انرژی مشخصی
دارند که موقع خرید یک دستگاه بد نیست به آنها توجه کنید، البته به نسبت
اهمیتی که برای شما دارد. اول به این مورد اشاره کنیم که این مقایسه، بین
دو نسل متفاوت از این تکنولوژی است و هر چند بلوتوث 4 جدیدتر است ولی
مزیتهای آن چیزی از ویژگیهای عالی بلوتوث 3.1 که امروزه پر کاربرد ترین
است، کم نمیکند.
پیش از این در
نارنجی
مطالب زیادی درباره
سرن و کشفیات مهم
آن خوانده اید. اما این بار صحبت از بازی و سرگرمی است.
Rovio و CERN (بزرگترین آزمایشگاه فیزیک ذرات جهان) به تازگی اعلام کردند
که در یک همکاری مشترک قرار است از پرندگان خشمگین برای آموزش فیزیک به
کودکان فنلاندی استفاده کنند. این خبر دو روز پیش توسط Rolf Heuer مدیر
امورعمومی سرن و Peter Vesterbacka مدیر بازاریابی Rovio در نمایشگاه کتاب
فرانکفورت آلمان اعلام شد.
Rovio همچنین برند جدیدی با نام Angry Birds Playground را هم معرفی کرد که
در مرحله اول، همان برنامه آموزشی کودکان ۳ تا ۸ ساله بر اساس برنامه ملی
آموزشی مدارس فنلاند است. این شرکت در خصوص همکاری خود با سرن می گوید که
با کمک «بهترین شریک کاری در جهان» سعی دارند «آموختن را تبدیل به سرگرمی
کنند.»
نینتندو در نمایشگاه E3 با نسخه جدید کنسول Wii U وارد شده است. البته هنوز
خبری از قیمت و تاریخ عرضه آن نیست. علاوه بر سخت افزار جدید، یک سری جدید
بازی با نام NintendoLand نیز عرضه شده است که در واقع نسخه تاچ اسکرین
سری بازی های Wii sports است. در ادامه با ما باشید تا با عکس های فراوان,
محیط، گیم پلی و کنترولر آن را توضیح دهیم.
همان طور که در عکس می بینید اول از کنترولر (گیم پد) شروع می کنیم، زمانی
که آن را در دست می گیرید، اولین نکته ای که توجه را جلب می کند (مانند
نسخه سال قبل) سبکی آن است. زیرا با توجه به اینکه انرژی این ابزار از
باتری تامین می شود، انتظار داریم وزن زیادی داشته باشد.
سال قبل نینتندو اعلام کرد که هر سیستم وی یو فقط یک گیم پد را پشتیبانی می
کند و نمی توان هم زمان دو گیم پد را به یک کنسول وی یو وصل کرد. تغییر
مهم دیگر امسال و خبر خوشحال کننده برای بازیخورها این است که اکنون وی یو ۲
گیم پد را پشتیبانی می کند. البته در این حالت فریم ریت به ۳۰ فریم در
ثانیه کاهش می یابد و ممکن است کمی کندی هم داشته باشید.
گیم پد مذکور دارای نمایشگر ۶.۲ اینچی تاچ اسکرین است و یک دوربین در جلو
دارد. این گیم پد دقیقا نقش یک دسته کنترل برای سیستم بازی وی یو را بازی
می کند، هر چند می توانید روی آن به تنهایی به بازی بپردازید، ویدیو تماشا
کرده یا در اینترنت گشت گذار کنید.
علاوه بر این، وی یو جدید دارای تکنولوژی NFC یا near field communication
نیز بوده و می توان از طریق وایرلس بین آنها اطلاعات را جابجا کرد.
ظاهر کنترلر وی یو (Wii U) جدید نیز نسبت به
مدل سال قبل آن
تفاوت های ریز و خوبی داشته است. یکی، آمدن یک جویستیک (عکس بالا) به جای
دکمه گرد در نسخه قبلی است که گرچه این تغییر کمی بازی را بهتر کرده، اما
چندان تفاوتی هم ایجاد نکرده است. دیگری، تغییر مکان دکمه های Start و
Select است که قبلا دو طرف دکمه Home بودند و اکنون به سمت راست آورده شده
اند.
یک دکمه TV نیز در سمت چپ دکمه Power اضافه شده است. به طور کلی دکمه ها
کمی برجسته تر شده اند. جای قلم (stylus) نیز تغییر کرده است و در پشت و
سمت راست قرار گرفته (قبلا در چپ بود).
مانند اکثر کنترولرهای نینتندو، گیم پد وی یو نیز کاملا و به خوبی در دست جا می گیرد و بازی طولانی مدت با آن مشکلی ندارد.
سری بازی های نینتندولند (NintendoLand) که از جمله آنها Super Mario Bros.
U, Pimkin 3, Batman Arkham City, Zombi U, Rabbids Lands هستند، فعلا به
صورت دمو به نمایش گذاشته شده اند. چرا؟ احتمالا برای برانگیختن حس کنجکاوی
کاربران. اما حدس می زنیم هنوز بعضی از آنها هم تکمیل نشده اند. به طور
کلی بازی های کاملا ساده ای هستند. دوباره هم می گوییم، این سری بازی ها
دقیقا مشابه Wii Sports است. بازی هایی که اگر ۱۰۰ بار هم بازی شان کنید،
باز هم تکراری نخواهند شد.
دموی بسیار طولانی ای از این بازی ارایه شده. این بازی کاملا برگرفته از
Luigi's Mansion
است که با بازی های
Pac-Man
مخلوط شده. چند بازیکنی بودن آن نیز به جذابیتش می افزاید.
حداکثر تا ۴ بازیکن می توانند یکی از لویجی های با رنگ های مختلف را انتخاب
کنند. این لویجی ها فقط با استفاده از چراغ قوه و هوش شان می توانند روح
(ghost) را پیدا کنند. روح در حالت عادی نامرئی است مگر اینکه توسط چراغ
قوه یکی از لویجی ها پیدا شود. لازم به ذکر است که چراغ قوه ها دارای باتری
های
مزخرفی
هستند که ۳۰ ثانیه بعد از روشن شدن، خاموش می شوند.
بازیکنان در حالت چراغ خاموش، کاملا نابینا هستند و از طریق صحبت با یکدیگر
سعی می کنند روح را در فضای پر پیچ و خم بازی به دام بیاندازند. از طرف
دیگر، بازیکن نقش روح (که یک گیم پد وی یو نیز در دست دارد) می تواند کل
فضای بازی را ببیند. وی باید خود را از نور چراغ قوه ها پنهان نگه دارد تا
لویجی ها او را نگیرند. طبیعتا اگر لویجی ها دست شان به روح برسد آنها می
برند وگرنه روح برنده می شود.
نینتندو یک امکان جدید با نام پانورما ویو نیز ارایه کرده است. با روشن
کردن آن، لیستی از مکان هایی که شما می توانید انتخاب کنید، به نمایش
گذاشته خواهد شد. مکان هایی از اتوبوس دو طبقه گرفته تا درختان
cherry blossom ژاپن.
نکته جالب اینجاست که شما می توانید با حرکت کنترولر زوایای مختلف تصویر
۳۶۰ درجه ای را ببینید. در واقع گیم پد وی یو شما یک پنجره است که با حرکت
آن به اطراف قسمت های مختلف عکس را می بینید. خود شرکت می گوید این یک
تجربه است نه بازی و با نمایش پانورما ویو قصد دارد قابلیت های بالقوه این
کنسول را به نمایش بگذارد. هر چند این تجربه به خوبی می تواند بازیخورها را
به خود جذب کند.
بازی ساده تر بعدی نینتندولند وی یو، Donkey Kong's Crash Course است.
physics-based race game بوده و شما باید یک ماشین کوچک را در میان غول ها و
فضای پیچ در پیچ بازی برانید. این بازی کاملا دو بعدی است و کنترل های آن
نیز محدود به حرکت ساده.
نینتندو اعلام کرده است که تا سال ۲۰۱۱ بیش از 4.5 میلیون کنسول وی فروخته است.
ویکی پدیا بزرگ ترین دانشنامه بشری به حساب می آید و حالا ۲۵ میلیون کاربر
تلفن همراه در خاورمیانه می توانند به صورت رایگان به اطلاعات این
دانشنامه دسترسی داشته باشند.
Username:EAV-72734002
Password:r55nft5b23
Username:EAV-72735150
Password:8fdfkf8f8a
Username:EAV-72735156
Password:b7tk8ruart
Username:EAV-73776796
Password:arbeuxekpr
Username:EAV-73792339
Password:m82fht7bt5
Username:EAV-73813126
Password:sf763xskbf
Username:EAV-73813131
Password:3x28df72hc
Username:EAV-73813319
Password:jbh6dfhdeb
Username:EAV-73831781
Password:4kmkemvnub
Username:EAV-73846371
Password:rxc62sv4p2
Username:EAV-73847542
Password:8fcm8ndvpm
Antivirus :
Username :EAV-72088402
Password :7afjsrbfxt
Username :EAV-72093755
Password :hjbk7nf5fu
Username :EAV-72108963
Password :ske727fnah
Username :EAV-72108964
Password :m47vtar6kv
Username :EAV-72108966
Password :cem8strj3s
Username :EAV-72108970
Password :rsm3fhdx5f
ولی بازار تلفنهای هوشمند، بی رحم و فوق العاده رقابتی است و تنها اپل و
سامسونگ هستند که موفقیتهای چشمگیری در آن به دست آوردهاند. کار به جایی
رسیده که هر دو برند آیفون و گلکسی، طرفدارهای دو آتشهای دارند که در
بحثهای اینترنتی به شدت از آنها حمایت میکنند.
اما واقعاً چه عواملی باعث شده تا این دو کمپانی در بازاری به این سختی،
موفق باشند؟ دقیقاً همین عوامل میتواند باعث موفقیت سایر کمپانیها هم
بشود. در ادامه مطلب با نارنجی همراه باشید تا ببینیم که این رازها، که
البته چندان هم بر کسی پوشیده نیستند، چیستند.
1. استراتژی
کمپانیهایی که خواهان موفقیت در این بازی هستند باید کمی صبر از خود نشان
دهند. موفقیت ناگهانی اپل با آیفون اول را کنار بگذارید، آن یک اتفاق خلاف
قاعده بود، نه چیزی که سایر کمپانیها بتوانند به راحتی تکرارش کنند. به
استراتژی سامسونگ در قبال خانواده گلکسی S توجه کنید که چطور کل کمپانی
سامسونگ الکترونیکز را بالا کشیده و حالا قدرت اول بازار تلفنهای همراه
است. البته همین سامسونگ هم اشتباهات کوچکی را مرتکب شده، به عنوان مثال
نام گذاری یکی از نسخههای گلکسی S 2 برای بازار امریکا با این عبارت:
Samsung Galaxy S II Epic 4G Touch ولی در کلیت امر، برند گلکسی S امروزه
جا افتاده.
با معرفی هر نسل جدیدی از گلکسی S، این برند جای پای محکم تری پیدا کرده و
توجه مصرف کننده نسبت به آن بیشتر شده، در نتیجه هیجان پیرامون آن بالا
رفته و امروزه کار به جایی رسیده که میتواند در فصل فروش سه ماهه، بالاتر
از آیفون که زمانی غیر قابل دسترس به نظر میرسید قرار بگیرد. هر کمپانی که
بخواهد در گام اول یک جهش ناگهانی در فروش و محبوبیت محصولش ببیند، بی
تعارف ناامید خواهد شد. آیفون مسیری 5 ساله را طی کرده، گلکسی S مسیری 3
ساله را طی کرده؛ ویژگی مهم هر یک نیز این بوده که دو کمپانی، توانستهاند
یک سری از کیفیتهای مهم را در هر نسل به صورت مطمئن ارتقا دهند طوری که
بازار به آنها اطمینان پیدا کرده و حتی در صورت بروز برخی مشکلات در محصول
جدید، باز هم فروش آنها رکورد نسلهای قبلی را میزند.
حتی اگر یک محصول بتواند موفقیت اولیه خیره کنندهای را رقم بزند، باز هم
ریسکی بزرگتر در این موفقیت نهفته است. نگاه کنید که HTC چطور بعد از فروش
موفق برخی محصولاتش قافیه را به رقبا واگذار کرد. مشکل چه بود؟ زنجیره
تأمین و تولید. تولید 20 تا 30 میلیون آیفون در هر فصل که برای فصل منتهی
به کریسمس باید به 40 تا 50 میلیون هم برسد، گاهی برای ما امر سادهای به
نظر میآید. ولی همین زنجیره تأمین و تولید بود که در مورد HTC نتوانست
پایاپای تقاضا حرکت کند و کمبود قطعه و سایر موارد مرتبط، عملیاتهای
بازاریابی و فروش کمپانی را مختل کرد و از اوج به زیرش کشید. گوگل و LG را
نگاه کنید که با تقاضای خیره کننده برای نکسوس 4 غافلگیر شدهاند و شدیداً
سعی در بالا بردن تولید دارند.
این موارد پشت صحنه، چیزهای سادهای نیستند، برعکس اتفاقاً بخش بزرگی از
مبحث استراتژی یک کمپانی را، سامان دهی به زنجیره تأمین و تولید شامل
میشود.
2. مشخصات فنی
ضمناً استفاده از قطعات بنا به مشخصات رقبایی که اکنون در بازار هستند نیز
کار عاقلانهای نیست. باید برنامههای مشخصی برای ساخت دستگاهی داشت که حتی
تا یک سال بعد از معرفی هم قدرتمند باقی بماند. این بیماری گریبان سونی را
گرفت با سری Xperia NXT (مدلهای P و U و S)؛ نمونههایی واضح که حتی قبل
از چیده شدن در قفسهها هم شکست خورده و قدیمی بودند.
HTC هم اکنون
اولین نشانه
در رابطه با درس گرفتن از بازی رقابت را بروز داده و دستگاهی با نمایشگر
فوق العاده عالی و دوربین قوی را (البته فعلاً فقط برای امریکا) عرضه کرده
ولی نکته مهم این است که قوی بودن مشخصات باید در همه جنبهها باشد؛ باتری
ضعیفی که فقط 4.5 تا 5 ساعت کار با دستگاه را پشتیبانی کند، حتی از
ارزشهای محصولی که برخی مشخصات اصلیاش متعلق به آینده هستند نیز خواهد
کاست. در کنار این مورد، ما شاهد این هستیم که NFC و شارژ بیسیم هم -البته
به آرامی- دارند راه خودشان را به استانداردهای مورد نظر کاربران باز
میکنند.
نکته دیگر، تنوع رنگ است. نوکیا و HTC با ویندوز فونهای خود نشان دادهاند
که میشود تلفنهایی در رنگهای متنوع هم ساخت، البته در این مورد اگر -یا
وقتی که- سرشان شلوغ شود، باید دقت بالایی در هماهنگی زنجیره تولید با
تقاضا لحاظ کنند تا رنگهای پر فروشتر از تقاضا عقب نمانند و موجودی انبار
هم روی دستشان باد نکند.
باریکی و وزن دستگاه هم امروزه مهم است و باید معقول باشد. خوشبختانه تکنولوژیهای ساخت نمایشگر که اخیراً از
کمپانیهای ژاپنی
دیدهایم و همینطور بهبود تکنولوژیهای مربوط به صفحات لمسی، امکان ساخت
تلفنهای سبک و باریک تر را فراهم آورده. ضمن اینکه گرایش به تلفنهایی با
نمایشگرهای بزرگتر، امکان باریکتر شدن (در ازای افزایش طول و عرض) را بدون
فدا شدن مشخصات فنی میدهد. سری Razr از موتورولا و آیفون 5 نمونههای
خوبی از این موارد هستند. شاید یکی از مهمترین موانع در راه باریک شدن
تلفنها، تکنولوژی های فعلی دوربین باشد ولی به هر حال دو کمپانی موتورولا و
اپل نشان دادهاند که میشود در عین ارائه یک طراحی باریک، تلفنی پیشرفته
هم ساخت. ضمن اینکه بد نیست کمپانیها تا حد امکان از حاشیه نمایشگر بکاهند
تا بدون بزرگ شدن ابعاد کلی تلفن، نمایشگری بزرگ داشته باشیم.
3. نرم افزار
خواهید گفت که رامهای غیر رسمی برای همین موقع است. مخالفتی ندارم، بحث بر
سر پشتیبانی یک کمپانی از تلفن پرچمدار خود است که تصویر کمپانی را در
اذهان عمومی شکل میدهد! اگر به فرض سونی میخواهد با Xperia TL در بازار
آقایی کند، اندروید 4.0 که روی آن ارائه میشود مشتریان را به سمت سایر
دستگاهها سوق خواهد داد، دستگاههایی که شروع کرده اند به دریافت اندروید
4.1 (جیلی بیلی).
در سمت دیگر نرم افزارهای اختصاصی خود کمپانیها برای پلتفرم اندروید قرار
میگیرد که حکم "سس مخصوص" سر آشپز را دارد. هم لایه رابط کاربری و هم
اپلیکیشنهای اختصاصی، هر دو مهم هستند. در بخش رابط کاربری، بهتر است
سادگی و روانی و سرعت بالای اندروید، با سنگین کردن رابط کاربری از کاربر
دریغ نشود. رویکرد "کمتر بیشتر است" اینجا جواب میدهد. درمورد
اپلیکیشنهای اختصاصی هم که لازم نیست چندان سطرنویسی کنیم. آنها بخش مهمی
از خواست و نیاز مشتریان را در بر میگیرند و باید وجهه نرم افزاری درخوری
را برای پرچم دار یک برند تصویر کرده، آن را از رقبا متمایز کنند.
4. بازاریابی جذاب
البته در مورد سامسونگ نباید از «جا انداختن برند "گلکسی S" در اذهان
عمومی» هم به سادگی گذشت. کاری که HTC با سری One، نوکیا با سری Lumia و
سونی با سری Xperia در آن کوشیدهاند ولی موفقیت چندانی به دست نیامده.
البته در مورد این سه کمپانی، مشکل دیگری هم وجود دارد که آن برند اصلی خود
کمپانی است. برند "سامسونگ" هم اکنون در جهان به عنوان یک برند قوی در
اکثر (اگر نگوییم تمام) زمینههایی که فعالیت میکند شناخته شده ولی سونی و
نوکیا و HTC در دوران اوج نیستند، در حقیقت هر سه دوران سخت کسب و کار خود
را سپری میکنند.
باید ذهنیت مشتریان درباره برند خود کمپانی های ذکر شده تقویت شده و در
کنارش به برند محصول نیز توجه خاص شود. این دو با هم باعث موفقیت در امر
بازاریابی خواهند شد. همچنین باید از ایدههای تبلیغاتی جذاب هم استفاده و
بر روی آنها ریسک شود؛ ایدههایی مثل تبلیغات کلاسیک اپل با مضمون Think
Different به معنای واقعی کلمه "برند ساز" هستند و نباید آنها را ساده
گرفت. در سمت دیگر، همان طور که "پول پول میآورد" میتوان در امر
بازاریابی هم گفت که "موفقیت موفقیت میآورد."
نگاه کنید که چطور در امریکا تعداد زیادی سایت و وبلاگ، "مختص" محصولات اپل
هستند یا سایت Sammobile که تبدیل به پایگاه "اختصاصی" سامسونگ شده. اینها
اتفاقی نیست و توطئه هم نیست. افراد علاقمند به هر برند، که البته به
دنیای فناوری هم نگاه ویژه داشته باشند، زیاد هستند و اگر اهل فعالیت در
اینترنت هم باشند، دیگر مانعی برای پرداختن به برند مورد علاقه شان
نمیماند.
5. پشتیبانی اوپراتورهای مخابراتی
عامل موفقیت و محبوبیت یک برند در خیلی از کشورها پشتیبانی اوپراتورها نیست
ولی از یک نکته نباید ساده گذشت؛ اینکه اگر امروزه ما نام اپل و سامسونگ
را در چهارگوشه دنیا زیاد میشنویم به خاطر موفقیت آنها در بازارهای اصلی
است و این موفقیت نیز بدون کمک اوپراتورها، به دست نمیآمد. بنابراین
همکاری کمپانیها با اوپراتورها در بازارهای مهم، به کل کمپانی قدرت میدهد
و زمینه ساز حضور مؤثرتر آن در تمام دنیا میشود. معرفی Droid DNA در یک
کنفرانس جداگانه و به طور انحصاری برای Verizon هم به همین علت اهمیت دارد.
اما نکسوس 4 در مقایسه با رقبای خود از سایر کمپانیها چه حرفهایی برای
گفتن دارد؟ حداقلش این است که هیچ چیزی کم ندارد. طراحی ساده و متفاوت و به
خصوص قیمت آن، شاید این تصور را در ذهن بیاورد که تلفن فوق العادهای
نیست. ولی نگاهی به جدول مقایسهای زیر، به ما میگوید که از هر نظر یک
پرچمدار قدرتمند برای برند نکسوس است. (برای مشاهده جدول در اندازه واقعی،
روی تصویر کلیک کنید)
جای تعجب نیست که تبلتها در حال پشت سر گذاشتن فروش لپ تاپ ها هستند.
چرا که نه؟ آنها قابل حمل هستند، پردازنده های قوی، اپلیکیشن های خوب و
بازی های جذاب دارند. و همه اینها در ویترین نمایشگرهای درخشان قرار
میگیرد. البته هنوز قابلیت های تولید محتوای آنها به پای لپتاپ ها
نمیرسد ولی این هم با معرفی سرفیس و رفقا در شرف تغییر است. به زودی
هیبریدیهای مبتنی بر ویندوز 8 از راه خواهند رسید که هم تبلت میشوند و هم
لپتاپ تازه آن هم با صفحه لمسی.
در ادامه مطلب با ما همراه باشید تا ببینیم چرا نمایشگر لپتاپ ها هنوز به گرد پای تبلتها نرسیده.
وقتی صدای پدر لینوکس هم در میآید
حتی یک تبلت 399 دلاری (نکسوس 10) هم رزولوشن 2560 در 1600 دارد، میشود
لطفاً همین را به استاندارد لپتاپها تبدیل کنید؟ حتی برای 11 اینچیها؟
لطفاً! بازی با اسم رتینا را بس کنید، فقط اسمش را بگذارید "رزولوشن قابل
قبول". در حقیقت لپتاپها در 10 سال پیش گیر کردهاند... 1366 در 768
واقعاً مال یک قرن قبل است. به زودی حتی تلفنهای هوشمند هم به نمایشگرهای
افتضاح لپتاپ ها خواهند خندید. من پیکسلهای بیشتر برای فونتهای با کیفیت
میخواهم...
بهتر از این نمیشد گفت، مگر نه؟ به نظر میرسد اپل در اینجا باهوشترین
بازیگر صحنه است، آنها با مک بوک پرو رتینا 13 و 15 اینچی جانی تازه به
لشگر لپتاپ های خود دمیدهاند. (رتینا اصطلاح بازاریابی اپل برای نمایشگری
است که از فاصله طبیعی نمیتوان پیکسل های آن را از هم تشخیص داد.) ولی
سایر کمپانیها در این بازی عقب ماندهاند و تعداد زیادی اولترابوک در
بازار یافت میشود که با رزولوشنی که میتوانست استاندارد بازار باشد،
ارائه نشدهاند.
چرا 1366 در 768 فراگیرترین رزولوشن است؟
رزولوشن 1366 در 768 حاصلِ یکی از مراحل خاص مربوط به فرآیند تولید پنلهای
LCD است. در بخش نخست فرآیند تولید، کارخانه ها صفحاتی در اندازه های
بزرگ میسازند، خیلی خیلی بزرگتر از چیزی که روی محصول نهایی میبینیم. سپس
هر صفحه بزرگ به قطعات کوچکتر بریده میشود؛ در مرحله اول برش، صفحاتی
دراز که عرض آنها برابر با 768 پیکسل است حاصل میشود؛ و سپس این صفحات
دراز، در عرض برش میخورند.
ماجرا مربوط به همین برش در عرض است. عیوب احتمالی معمولاً در نقاط منفرد
روی پنلها خودشان را نشان دهند. و هر پنل نهایی با تعداد بیش از اندازهای
عیب و ایراد، یک مورد منفی به حساب میآید و بایستی از چرخه خارج شود.
بنابراین در بخش برش پنلهای دراز، این تمایل وجود دارد که صفحات -تا حد
ممکن- در ابعادی یکسان بریده شوند. و از آنجا که عرض این صفحات به اندازه
768 پیکسل است، طول آنها یا باید 1366 پیکسل باشد تا نسبت 16:9 برقرار شود.
یا باید 1024 پیکسل باشد تا نسبت 4:3 حاصل آید. به همین دلیل است که
میبینیم این دو نسبت بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند. چون 768 در آنها
مشترک است.
و اما برسیم به اصل مطلب.
چرا رزولوشن لپتاپ ها بهتر نمیشود؟
سیستم عامل مناسب وجود نداشته:
مورد اول این است که صنایع سخت افزاری منتظر رسیدن سیستم عامل مناسب بودند.
حالا که ویندوز 8 آمده و از high-dpi پشتیبانی و در ضمن مایکروسافت نیز
توسعهدهندههای مستقل را به ساختن برنامههای High-Resolution ترغیب
میکند، دیگر میتوان گفت که 100٪ از سیستم عاملها از نمایشگرهایی با
رزولوشن بالا پشتیبانی میکنند، زیرا OS X از قبل یعنی از زمان عرضه نسخه
Lion این امکان را داشت.
نمایشگر بهتر مساوی است با نیاز به باتری بزرگتر:
نکته بعدی این است که نمایشگر High-Resolution قطعاً نیازمند باتری بزرگتر
است ولی این برخلاف رویه غالب در بازار لپتاپها است. چطور؟ فعلاً
تولیدکنندگان سعی در فراگیر کردن اولترابوکها دارند که ویژگیهای کلیدی
آنها وزن سبک، ضخامت اندک و در نتیجه جابجایی راحت است. باتری بزرگتر، همه
اینها را به چالش میکشد و هنوز تکنولوژی تولید باتریها هم دچار جهش خاصی
نشده تا بتواند بدون تأثیر گذاری منفی بر ویژگیهای کلیدی اولترابوکها،
از نمایشگرهای بهتر پشتیبانی کند.
صنعت تولید پنلهای نمایشی به سمت دیگری گرایش دارد:
تلویزیونهای بزرگ و مانیتورهای فول اچدی، و نیز تبلتها و تلفنهای
هوشمند تمام ظرفیتهای اصلی این صنعت را به خود اختصاص دادهاند. بله، سونی
بر روی سری گران قیمت VAIO Z نمایشگر فول اچدی 13.1 اینچی ارائه میکند
ولی این، محصولی نادر با ظرفیت تولید اندک است. چیزی که برای فراگیر شدن
نمایشگرهای High-Resolution به آن نیاز داریم یک کمپانی سرشار از منابع
مالی و یک محصول بسیار محبوب و فراگیر است تا بتواند ریسک مربوط به سفارش
پنلهای جدید در تیراژ بسیار بالا را بپذیرد و به این شکل، قطار نوسازی را
به جلو براند. در دنیای لپتاپ ها، چنین شرکتی یافت مینشود.
هزینه تولید بالا است:
فقط برای اینکه تخمین بزنیم آمدن نمایشگرهای High-Resolution به لپتاپ های
ارزان و نیمه ارزان فعلی چه اثری بر روی قیمتها خواهد گذاشت، به قیمت
جدیدترین مک بوک پرو از اپل نگاه میکنیم؛ یعنی مک بوک رتینای 13 اینچی که
ارزانترین مدل آن برچسب قیمت 1699 دلاری خورده. بله خریداران آن یک سوپر
مک بوک خواهند داشت ولی تعداد افرادی که حاضر به پرداخت چنین هزینهای
هستند کم است. و از طرف دیگر، در بازاری که کمپانیها در حال دست و پا زدن
برای کسب حاشیه سود بیشتر هستند، استفاده از پنلهای High-Resolution گران،
در کنار سعی برای پایین نگه داشتن قیمت، اوضاع بد برخی کمپانیها را بدتر
میکند.
به نظر میرسد همه نشانهها حکایت از این دارند که نمایشگرهای
High-Resolution به این زودیها تبدیل به خط اصلی بازار نخواهند شد و فقط
روی محصولاتی با قیمت گران و کانفیگ بالا میتوان آنها را یافت.
و گرچه از طرفی عرضه ویندوز 8 میتواند ماشه تغییر را بچکاند و گرایش
کمپانیها به این سمت را سرعت ببخشد ولی از یاد نباید برد که تا آن موقع
مردم روز به روز گرایش بیشتری به سمت تبلتها و هیبریدیها خواهند یافت و
اینها جایگزینهایی برای لپتاپ ها به شمار میروند.
در اصل به نظر میرسد چیزی که در آینده به نمایشگر لپتاپ ها جذابیت خواهد
بخشید، رزولوشن بالای نمایشگر نیست بلکه لمسی بودن آن است.
بسیار خوب است که هر کسی یک دوربین واقعی داشته باشد تا در شرایط خاص مثل
سفر یا گردش، بتواند عکسهای عالی با آن ثبت کنید ولی به هر حال یک عکس
خوب، یک عکس خوب است و فرقی نمیکند که با چه وسیلهای گرفته شده باشد.
دوربینهای موجود در تلفنهای هوشمند ضعفها و قوتهای خود را دارند، با
تأکید روی نقاط قوت و بی اهمیت کردن ضعفها، شما میتوانید منفیخوانها را
پیش از شروع بازیشان به سکوت دعوت کنید. دوربینهای به کار رفته در
تلفنهای هوشمند در طول چند سال اخیر خیلی بهتر شدهاند و حالا شما
میتوانید نتایج بسیاری خوبی با آنها بگیرید، به خصوص اگر بدانید که دارید
دقیقاً چه میکنید.
در ادامه مطلب با ما همراه باشید. میخواهیم «9 مورد» را با شما در میان
بگذاریم تا از این به بعد، قبل از آتش کردن اپلیکیشن عکاسیِ تلفن اندرویدی،
یا آیفون یا لومیای خودتان، آنها را در ذهن داشته باشید و عکسهای بهتری
بگیرید.
مورد 1: به سوژه نزدیک شوید
معمولاً با نزدیک شدن به سوژه، کنترل بیشتر بر وضعیت نوردهی آن شی هم ممکن
میشود. آیا نورهای روشن پشت سوژه شما باعث میشوند دوربین به اشتباه
افتاده و سوژه را تیره ثبت کند؟ کافی است با نزدیک شدن به آن، این اثر را
حذف کنید. چنین تصاویری در صورت ثبت صحیح، میتوانند جزئیات زیاد و مؤثری
را ثبت کنند.
تصویر بالا، مربوط به ساچمه یک تفنگ بادی است که به هدفی فلزی اصابت کرده و
صاف شده. میبینید که دوربین تلفن چه جزئیات زیادی را در نور یکنواخت ثبت
کرده.
مورد 2: زوم نکنید، بلکه بعداً قیچی کنید
اما وقتی بعد از ثبت تصویر بدون زوم دیجیتال، با قابلیت Crop بخشهای اضافه
را قیچی و تصویر مورد نظر را بزرگ میکنید در حقیقت در حال نمونه برداری
از پیکسلهایی هستید که قبلاً ثبت شدهاند. خیلی از تلفنهای هوشمند
دوربینهای 8 مگاپیکسلی دارند، این یعنی شما میتوانید با قیچی کردن بخش
مورد نظر، همچنان رزولوشن بالایی را در اختیار داشته باشید و فقدان ضایعات
تصویری که با بزرگ کردن مصنوعی عکس بروز میکنند، کمک خواهد کرد تا عکس شما
زاییده دوربین یک تلفن هوشمند پنداشته نشود.
عکس بالا از کوهی در ونکوور گرفته شده و تقریباً نیمی از آن قیچی شده. ولی
چنانچه با زوم دیجیتال سعی در ثبت همین کادر تصویر داشتیم، بخش بزرگی از
جزئیات درختان از دست میرفت. ضمن اینکه عکس از پشت شیشه اتومبیل گرفته
شده، پس با دستکاری دیجیتال اعوجاج و شکستگی تصویر هم تقویت میشد.
مورد 3: ویرایش کنید، نه فیلتر گذاری
میتوانید از اپلیکیشنهای ویرایش عکس مثل SnapSeed، Photoshop Express یا
iPhoto استفاده کنید که به شما امکان اِعمال تغییرات متعارفی مثل تغییر
کنتراست، تیز بودن جزئیات یا درجه گرمی-و-سردی رنگها را میدهند. یعنی
درست همان کارهایی که با عکسهای گرفته شده توسط دوربینهای بزرگ را انجام
میدهید. این دیوانگی نیست که عکسهای خود را قبل از به اشتراک گذاشتن
شخصاً ویرایش کنید. بله فقط کمی عجیب است ولی خیلیها انجامش میدهند.
با در پیش گرفتن چنین روشی شما در واقع پا در راه یافتن سبک خاص خودتان نیز
میگذارید یا حتی سبکی را که الآن با دوربینی غیر از تلفن هوشمندتان پیاده
میکنید گسترش میبخشید و نتیجه این کار خیلی مؤثرتر از استفاده از
فیلترهای غلو آمیز بر روی همه عکسها است.
تصویر بالا از محیط داخلی نرمافزار SnapSeed گرفته شده که به شما امکان
ویرایش واقعی عکس و نه فقط اِعمال فیلترهای پیش فرض را میدهد.
مورد 4: تاری مصنوعی به تصویر اضافه نکنید
اول اینکه، ایجاد محو شدگی مصنوعی به کمک نرمافزارها، معمولاً به طور
یکنواخت کل قاب عکس را فرا میگیرد. ولی به خوبی میدانیم که لنزها این
طوری کار نمیکنند برای همین افکتهای نرمافزاری خیلی غیر طبیعی به نظر
میآیند. دوم اینکه، وقتی میخواهید شی مورد نظر برای قرار گرفتن در مرکز
فوکوس را مشخص کنید، انتخاب کردن دقیق آن مشکل است و در نتیجه اِعمال فیلتر
میتواند به نتیجهای ناخوشایند منجر شود.
اگر میخواهید بیننده عکس، روی یک شی خاص متمرکز شود باید آن را در قاب
تصویر به نقطه مرکزی تبدیل کنید. سعی کنید پس زمینه را تا حد امکان ساده
نگه دارید و حتی اگر برای اینکار مجبور به جابهجایی سوژهها شدید باز هم
ارزشش را دارد.
تصویر بالا نمونهای از ایجاد محو شدگی مصنوعی است.
مورد 5: یک اپلیکیشن دوربین بهتر انتخاب کنید
بعد از انتخاب اپلیکیشن، برای آشنایی کامل و عادت کردن به آن کمی وقت بگذارید تا موقع عکاسی، دچار سردرگمی نشوید.
تصویر بالا، اسکرین شاتی از فضای داخلی اپلیکیشن Camera Awesome است.
مورد 6: بیخیال فلاش شوید
خب، پس وقتی در تاریکی دنبال ثبت عکس با آنها هستیم چه کنیم؟ متأسفانه حتی
با وجود پیشرفتهای تکنولوژیک جذاب مثل پیور ویو از نوکیا، باز هم مشکلات
عکس برداری توسط موبایل در نور کم پا بر جا دارند. اغلب، بهترین شانس این
است که یک منبع نور دیگر پیدا کنید. این شاید چندان عالی یا حتی کافی نباشد
ولی به هر حال عکاسی همیشه در پیوند با خلاقیت بوده. پس اگر در یک کنسرت
بودید، کمی صبر کنید تا یکی از پروژکتورها گذرش به محل نشستن شما بیافتد.
در نهایت اگر منبع نور بیرونی پیدا نکردید، یک فلاش بد بهتر از یک عکس
تاریک است.
عکس بالا نمونهای از عملکرد بد فلاشها است: پوستی که به زردی گراییده، چشمهای قرمز، و تار شدگی ناشی از حرکت سوژه.
مورد 7: لنز را تمیز نگه دارید
لنزهای امروزی به طرزی عالی محکم و ضد خراش هستند بنابراین تمیز کردن آنها
با پارچههای معمولی مشکلی ایجاد نمیکند. هر از گاهی لنز دوربین را تمیز
کنید و مطمئن باشید روی کیفیت عکسها اثر میگذارد.
عکس بالا ربطی به تیتر ندارد، فقط یادتان باشد جیب تنها جایی نیست که لنز
دوربین در آن کثیف میشود. مراقب لیس زدن آقا سگه هم باشید!
مورد 8: مواظب شرارههای رنگی لنز باشید
اگر میخواهید در موقع عکاسی رو به منبع نور شدید، شرارههای رنگی داخل عکس
قرار گیرد کافی است آن منبع نور را در قاب تصویر جا به جا کنید (در اصل
موبایل را کمی جا به جا کنید). هر چه منبع نور به لبهها نزدیکتر شود،
شرارهها نیز بیشتر پخش میشوند. این بیشتر از تمام موبایلها در مورد
آیفون 5 صدق میکند که در اصل یک ایراد است ولی میتواند مثل یک افکت خاص و
طبیعی هم عمل کند.
البته که شرارههای ایجاد شده توسط لنز گاهی باعث خراب شدن جزئیات،
کنتراست، و دقت رنگها میشود. گاه این مشکل، تصاویری زیبا درست کرده و
گاهی هم تصاویر را خراب میکند. در مورد آیفون 5 میتوانید از یک قاب مخصوص
با نام camHoodie Lens Hood Case استفاده کنید تا به کلی این اثر رفع شود؛
تفاوتها را در تصویر زیر میتوانید مشاهده کنید.
مورد 9: قوانین عکاسی را فراموش نکنید
به هر حال مواردی که در اینجا ذکر شد، به شما کمک خواهد کرد تا ویژگیهای
خوب دوربین تلفن هوشمند خود را تقویت کرده و موارد ضعفش را بپوشانید. این
را بدانید که در نهایت، توانایی حرفهای و دانش شما است که باعث میشود
عکسهایتان ارزش تماشا داشته باشند.
بلوتوث یک تکنولوژی بیسیم است که در سال 1994 توسط کمپانی اریکسون ساخته
شد و فقط در فاصلههای کوتاه کاربرد دارد. فرکانس کاری آن در حدود 2.4
گیگاهرتز است و با مکانیسم
مخابرات طیف گسترده
از نوع
پرش فرکانسی
به برقراری ارتباط میپردازد. امروزه با حضور بلوتوث در اکثر دستگاههای
موبایل مثل تبلت، تلفن هوشمند و هدستها، همه آن را میشناسند. جالب است
بدانید که تاکنون 7 نسل از بلوتوث توسعه یافته است و دو نسخه مورد بحث، تا
به اینجا جدیدترینها هستند.
بلوتوث 3.1:
این نسخه، در واقع یک دگردیسی کوچک بر مبنای استانداردهای اصلی بلوتوث 3
است که به طور رسمی آن را با نام بلوتوث HS + 3.0 میشناسیم. سرعت انتقال
داده در آن تا 24 مگابیت در ثانیه میرسد. اما اشتباه نکنید، در اینجا
بلوتوث فقط برای شناسایی طرف گیرنده مورد استفاده قرار میگیرد و انتقال
داده با استفاده از وای-فای انجام میپذیرد. جدای از سرعت بالاتر نسبت به
نسل قبلی، بلوتوث 3.1 دارای یک کانال ارتباطی مطمئنتر است که امکان کنترل
جریان انتقال داده را فراهم میکند که البته میتوان آن را برای
اپلیکیشنهایی که برای مبادلات غیرمهم مورد استفاده قرار میگیرند و نیاز
به جابهجایی حجم کوچکی از اطلاعات دارند، غیرفعال کرد.
از منظر مصرف انرژی، بلوتوث 3.1 یک رَویه مصرف انرژی جدید دارد که برای عمل
در وضعیتهای مشخص طراحی شده و مبنای آن، میزان قدرت سیگنال است. برای
مثال، وقتی کاربری تلفن خود را داخل جیب راستش میگذارد ولی هدست بلوتوث به
گوش چپش آویزان است، مصرف انرژی آنتن بلوتوث روی حداکثر میرود تا از
برقرار ماندن ارتباط بیسیم اطمینان حاصل شود.
بلوتوث 4.0:
این نسخه ویژگیهای مرسوم نسخههای قبلی را در خود دارد، از جمله
پروتوکلهای بلوتوث کلاسیک، بلوتوث سرعت بالا، و بلوتوث کم مصرف. تاریخ
پیدایش آن 30 ژوئن 2010 است. در این نسخه دستورالعملهای پیشرفته ارتباطات
وای-فای همراه با تکنولوژی مرسوم بلوتوث در هم آمیختهاند تا کیفیت بهتری
را ارائه نمایند که از این جمله میتوان اشاره کرد به:
- مصرف انرژی پایین: پروتوکل جدید، مصرف انرزی کمی را برای ارتباطات تا
بُرد 50 متر را رقم میزند. به طور خلاصه، بلوتوث 4 فقط کسری از انرژی مورد
استفاده در استاندارد کلاسیک بلوتوث را مصرف میکند آن هم بدون فدا کردن
قدرت سیگنال، بلکه از طریق دگرگون شدن طراحی مربوط به
دوره (یا چرخه) کاری
بلوتوث. این سیستم جدید، برای انتقال دادههای کوچک طراحی شده و طبیعی است
که برای استفادههای طولانی مصرف انرژی نیز افزایش پیدا میکند.
هر زمان صحبت از بلوتوث میشود نسلهای جدیدتر آن قابلیتهای برتری دارند
ولی باید توجه داشت که بروز یافتن این قابلیتها بستگی به وجود تکنولوژی
مشابه در دستگاههایی که ارتباط متقابل برقرار میکنند دارد.
- امنیت بیشتر
- سرعت بالاتر
- کیفیت و پایداری بهتر در ارتباطات چند نقطهای
البته این اولین نمونه برنامه های آموزشی Rovio نیست و این شرکت قبل از این
هم با همکاری انجمن نشنال جئوگرافی برنامه ای برای آموزش کیهان شناسی به
کودکان اجرا کرده است.
مدیر آموزش سرن، رالف لاندوآ می گوید: «فیزیک مدرن بیش از ۱۰۰ سال عمر
دارد، اما هنوز برای بسیاری از مردم همچون یک رازِ مبهم است. با همکاری
Rovio ما می توانیم به بچه ها با سرگرمی و ساده فهم کردن داستان، فیزیک
کوانتوم را آموزش دهیم. این یک هیجان و منفعت دو سویه برای هر دو طرف است:
ترکیب فیزیک و "پرندگان خشمگین" به شیوه ای جذاب و سرگرم کننده. Rovio یک
پلتفرم و بستر عظیم و عالی در اختیار دارد. مجموعه ای گسترده از سرگرمی های
سفارشی سازی شده که می تواند این همکاری دو طرفه را بسیار پرمنفعت کند. با
Rovio و "تفریحگاه پرندگان خشمگین" ما یک کانال ارتباطی بزرگ را به دست می
آوریم که به آن نیاز داشتیم.»
در واقع طبیعت بازی های پرندگان خشمگین و خوک های بد به گونه ای است که
آنها را بسیار مستعد آموزش فیزیک می گرداند. از کمان سهمی شکلی که توسط
پرندگان پس از پرتاب شان دنبال می شود، تا تاثیرات جاذبه بر روی خوک ها و
ماشین های اختراعی شان، بخش بسیار مهمی از بازی های Rovio هستند که محتوایی
کاملا مرتبط با علم فیزیک دارند. و البته این داستان ممکن است با ورود
پرندگان فضایی جنگ های ستاره ای، رنگی غیر واقعی و خیال انگیز هم به خود
بگیرد.
اما زیاد خوشحال نباشید. شاید اگر بشنوید که عمر باتری گیم پد وی یو حدود ۳
تا ۵ ساعت است، آرزو کنید که کاش باتری سنگین تر, اما با طول عمر بیشتری
در آن قرار می دادند. با طول عمر باتری فعلی، احتمالا مجبورید آن را مانند
یک لپ تاپ (تقریبا همیشه) متصل به پریز برق نگه دارید.
دیگر اینکه، هنوز این سوال وجود دارد که صرف از نظر از تلویزیون آیا می
توان روی دو گیم پد (به تنهایی) بازی دو نفره انجام داد یا خیر؟
نینتندولند و سایر نرم افزارها
Luigi's Ghost Mansion
(لویجی به کنار، توصیه می کنم لینک پاکمن را حتما ببینید و به یاد گذشته ها
و به پاس سه دهه حضور آن در دنیای بازی ها، آن را بازی کنید!)
PanoramaView
Donkey Kong's Crash Course
جمع بندی
وی یو اکنون به جایی رسیده که یک سال پیش انتظار داشتیم، باشد. گرچه هنوز
زمان دقیق ارایه را نمی دانیم، اما Reggie Fils-Aime مدیر بخش آمریکایی
نینتندو گفته است که آن را در holiday season (کریسمس) آینده خواهیم دید.
سوال بزرگ اصلی قیمت آن است که بدون آن، پیش بینی میزان فروش کنسول جدید
مشکل است. اما حداقل این را می دانیم که طرفداران این کنسول اکنون تقریبا
تمام چیزهایی را که در ذهن داشتند، پیش روی خود دارند.
بنیاد ویکی مدیا با همکاری یکی از اپراتورهای عربستان (STC) در قالب یک برنامه به نام
Wikipedia Zero
شرایطی را فراهم کرده اند، تا کاربران تلفن همراه بتوانند به صورت رایگان
به این دانشنامه دسترسی داشته باشند. هدف کلی این برنامه این است که دسترسی
رایگان به اطلاعات در کشورهای در حال توسعه فراهم شود. به همین خاطر بنیاد
ویکی مدیا با اپراتورهای محلی در کشورهای مختلف همکاری می کند.
در این برنامه اپراتور تلفن همراه، کاربران را هنگام مراجعه به وب سایت
ویکی پدیا شارژ نخواهد کرد و آنها می توانند بدون نگرانی از هزینه از این
وب سایت استفاده کنند.
در طرح جدید ۲۵ میلیون کاربر تلفن همراه در چند کشور عربی می توانند از ویکی پدیا به صورت رایگان استفاده کنند.
قالب جدید وبلاگ پيچك دات نت |